تا اطلاع ثانوی خداحافظ!

به سلاااااااااااااااااااااااااااااام دوستان عزیز

باید بگم که این آپ آخرم هستش.البته نه آخر آخر!!واسه یه مدتی میرم دوباره برمیگردم.اینکه کی برمیگردم رو هم خودم نمیدونم!شاید خیلی زود! شایدم خیلی دیر!!

امیدوارم سری بعد با یه انرژی بهتر و انگیزه قویتر بیام.از دوستان میخوام که اگه آدرس وبلاگاشونو عوض کردن یا هر خبر دیگه ای که در مورد خودشون و وبلاگشون شد حتما بهم اطلاع بدن!درسته که من دیگه نیستم ولی هر وقت اومدم کامنتاتون میخونم حتما.

و دیگه اینکه خیلی دلم براتون تنگ میشهببخشید که نشد به همه دوستان اطلاع بدم.مواظب خودتون باشید.

خدانگهدار!

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

پ ن(91/10/12):درود بر دوستان گلم!واقعا کلی هیجان زده شدم بابت این همه مهر و محبتتون!ممنون که هنوز به یادم هستید!ایشالا اگه شرایط زودتر مهیا بشه دوباره میام پیشتون!راستی امروز یعنی 12 دی توووووووووووووووووووولدمه!هووووووووووووووووووووووووورا[نیشخند][خنده]

دقت کردین؟!

دقــت کـــردیــن لذتی که تو سواری بر خر شیطون هست تو سواری لامبورگینی نیست؟؟؟

دقت کردین بعضـی از آدم ها شبیه سوراخ های اول کمربنـدن همیشه هستن اما هیچ وقت به کارت نمیان!

دقت کردین به این شعر "ميازار موری كه دانه كش است"؟؟!! اين شعر نشون ميده كه ما ايرانی ها از قديم يه جورايی كرم داشتيم...

دقــــــــــــــــت کردین:
یک سری از کارهای اداری هست که هیچ وقت لازم نیست خود آدم انجامشان بدهد. اطرافیان زحمت اش را می کشند. یکی از آن کارها گرفتن شناسنامه آدم است، دیگری هم باطل کردن اش!

دقت کردین در روز کلی سرب توی هوای تهرانو داریم استنشاق میکنیم بعد میکن سوسیس کالباس نخوریم سرطان میگیریم!

دقت کردین با کار خوابیدن آدمم کار دارن؟؟!! قبل 12 بخوابیم میگن مرغی؟ بعد از 12 بخوابیم میگن جغدی؟ راس 12 بخوابیم میگن بمیر بابا با این سر وقت خوابیدنت..............
چه غلطی کنیم بالاخره؟!!!!!


تـــا حـــالا دقــــت کـــردیــــن !؟
شـــانـــــس یــــه بـــار در خــونــه آدمـــو میــــزنـــه ,
بَـــدشــــانـــســـی دســـتـــش رو از روی زنـــگـــــــ بـــر نـــمیـــداره ,
بـــدبــَـخـــتـــی هَـــم کـــه کـــلاً کـــلیــد داره . . . . . .

دقت کردبن در كشور من مردم با نفرت بيشترى به بوسيدن دو عاشق نگاه مى كنند تا صحنه ى اعدام!
زيستن اين مردمان خطرناك است...

دقت کردین تو فیلمای خارجی پلیس شش تیغ کرده و مرتبه و کلت دستشه و مجرم ریشو نامرتبه و کلاشینکف دستشه اما تو فیلمای ایرانی این موضوع کاملا برعکسه ...

دقت کردین وقتی دعواتون با یکی تمام شد تازه جواب های خوب به ذهنتون میرسه

دقت کردین هر معلمی که میومد میگفت شما بدترین کلاسی بودین که تاحالا داشتم؟

تا حالا دقت کردین ﺷﯿﺮﯾﻦﺗﺮﯾﻦ ﻗﺴﻤﺖ ﺧﻮﺍﺏ ﺍﻭﻥ ۵ ﺩﻗﯿﻘﻪﯼ بعد از آلارم موبایله!!

دقت كردين بزرگترين دروغ پشت تلفن چيه .......سلام رسوندن بچه ها.....

دقت کردین یکی از سخت ترین کارهای دنیا اینه کـه بخوای برای یکی دیگه توضیح بدی دقیقاً چــه مــــــــرگـته؟؟!!

دقت کردین همیشه خنده دار ترین موضوعات زمانی به مغزت میرسه که وسط مراسم ختم هستی؟

دقت کردین الان تو تهران بایه نفس عمیق میتونید کل جدول مندلیف رو بکشید تو حلقتون!

دقت کردین هر وقت کم میارین یه جا دیگه رو نگا میکنین؟؟

دقت کردین هیچ شامپویی مثل مایع ظرف شویی های تو اسختر با موهای آدم سازگاری نداره ؟!!!


تا حالا دقت کردین هیچ کدوم از لباسای اخوندا دکمه نداره...!

تا حالا دقت کردين وقتى سر سفره نشستى به يارو ميگى نمک بده اول واسه خودش ميريزه بعد ميده به تو..!!!

دقت کردین؟ وقتي موبايلت زنگ ميخوره همه گوشاشون تيز تيز ميشه ; وقتي تلفن خونه زنگ بخوره همه خودشونو ميزنن به کر بودن.

دقت کردین نشده يه بار اين جعبه ي دستمال كاغذي رو باز كنیم،بَرگِ اوَلِش درست مثل بچه آدم بياد بيرون؟!

دقت کردین فقط یک اصفهانی میتواند یک جمله با 20 فعل بسازد:
داشتم می رفتم برم دیدم گرفت نشست گفتم بذار بپرسم بیبینم میاد نیمیاد دیدم میگد نیمیخوام بیام بذار برم بیگیرم بخوابم.

دقت کردین میشینی مثل اسب درس میخونی هیچ چی یادت نمیمونه اما تا یه چیزی رو تو برگه ی تقلبت مینویسی همش مو به مو یادت می مونه؟

دقت کردین هر موقع جوراب پاتونه دمپایی توالت خیسه؟؟

دقت کردین تا مترو می ایسته همه عین .... میدون به سمت پله ها بعد که میرسن بالا قدم میزنن!

دقت کردین هیچ لذتی مثل این نیست دو روز پیش تخمه خورده باشی امروز یکیشو رو فرش پیدا کنی!

دقت کردی اگه یه اقا بره حمام زنانه زنها انو می کشن ،ولی اگه یه زن بره حموم مردونه ، مردها همدیگرو می کشن!

دقت کردین: جعبه پیتزا مربعی شکله ولی توش دایره ست، ما هم مثلثی میخوریمش؟!!!!

دقت کردین: وقتی حوصله ات سر میره اولین جایی که میری سر یخچاله!!!!!!؟؟؟

دقت کردین وقتی یکی بهت آدامس تعارف میکنه همیشه منظورش این نیست که دوستت داره ،درحقیقت دهنت بوی گربه مرده میده میخواد خودشو راحت کنه !

دقت کردين تو سريال هاي ايراني هيچوقت خانوم ها نه دستشويي مي رن نه حموم...!

دقت کردین استرسی و رقابتی که واسه انتخاب واحد هست...واسه خود قبولی تو دانشگاه نیست!

اندکی فکر کن!


به آنهایی فکر کن که هیچگاه فرصت آخرین نگاه و خداحافظی را نیافتند.

به آنهایی فکر کن که در حال خروج از خانه گفتند :
"روز خوبی داشته باشی"، و هرگز روزشان شب نشد.

به بچه هایی فکر کن که گفتند :
"مامان زود برگرد"، و اکنون نشسته اند و هنوز انتظار می کشند.

به دوستانی فکر کن که دیگر فرصتی برای در آغوش کشیدن یکدیگر ندارند
و ای کاش زودتر این موضوع را می دانستند.

به افرادی فکر کن که بر سر موضوعات پوچ و احمقانه رو به روی هم می ایستند
و بعد "غرور" شان مانع از "عذر خواهی" می شود،
و حالا دیگر حتی روزنه ای هم برای بازگشت وجود ندارد.

من برای تمام رفتگانی که بدون داشتن اثر و نشانه ای از مرگ،
ناغافل و ناگهانی چشم از جهان فرو بستند،
سوگواری می کنم.

من برای تمام بازماندگانی که غمگین نشسته اند و هرگز نمی دانستند که :
آن آخرین لبخند گرمی است که به روی هم می زنند،
و اکنون دلتنگ رفتگان خود نشسته اند،
گریه می کنم.

به افراد دور و بر خود فکر کنید ...

کسانی که بیش از همه دوستشان دارید،
فرصت را برای طلب "بخشش" مغتنم شمارید،
در مورد هر کسی که در حقش مرتکب اشتباهی شده اید.

قدر لحظات خود را بدانید.

حتی یک ثانیه را با فرض بر این که آنها خودشان از دل شما خبر دارند از دست ندهید؛
زیرا اگر دیگر آنها نباشند،
برای اظهار ندامت خیلی دیر خواهد بود !

"دیروز"
گذشته است؛

و

"آینده"
ممکن است هرگز وجود نداشته باشد.

لحظه "حال" را دریاب
چون تنها فرصتی است که برای رسیدگی و مراقبت از عزیزانت داری.

اندکی فکر کن ...

سوال!؟

به سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااام دوستان گلم

حتمنی که خوب هستید دیگه؟!

بالاخره این امتحانا تموم شده!باور کنید که دیگه تو این مدت حالم از هر چی درس خوندن بود دیگه داشت بهم میخورد!

آخه این همه فاصله بین درسا!؟اینجوری که نمره هامون هیچ فرقی با زمانی که امتحانا فشرده اس نمیکنه!آخه من نمیفهمم چه کاریه؟!

یه سوال دارم!؟

اگه شما یه روزی بین دوست داشتن کسی با اعتقاداتتون تو دو راهی قرار بگیرید یعنی این دوتا مخالف هم باشن یا مقابل هم قرار داشته باشن! کدومو انتخاب میکنید؟؟؟؟؟!!!!!!!!

کسی می آید...

 

کسی می آید از یک راه دور آهسته آهسته
شبی هم می کند زینجا عبور آهسته آهسته

غبار غربت از رخسار غمگین دور می سازد
و ما را می کند غرق سرور آهسته آهسته

دل دریایی ما را به دریا می برد روزی
به سان ماهی از جام بلور آهسته آهسته

ازین رخوت رهایی می دهد جانهای محزون را
درونها می شود پر شوق و شور آهسته آهسته

نسیم وحشت پاییز را قدری تحمل کن
بهار آید اگر باشی صبور آهسته آهسته

کسی می آید و می گیرد احساس خدایی را
ز انسانهای سرشار از غرور آهسته آهسته

فنا می گردد این تاریکی و محنت ز دنیامان
ز هر سو می دمد صدگونه نور آهسته آهسته

به سر می‌آید این دوران تلخ انتظار آخر
و ناجی می کند اینجا ظهور آهسته آهسته

ز الطاف خداوندی حضورش را تمنا کن
که او مردانه می یابد حضور آهسته آهسته

یه مدت نیستم!

به سلااااااااااااااااااااااام دوستان گلم

اومدم بگم که یه چند وقتی نیستم!

از ۲۲ خرداد تا ۱۷ تیر که امتحانامه! بعد از اونم که اسباب کشی داریم!ای خدااااااااااااااااااا من نموخوااااااااااااااااااااااااااام!

بعدشم که.............

هیچی ولش کن!

کلا دیگه زیاد نیستم که بتونم بیام پیشتون!اگه تونستم میام اگر نه که هیچی...

یه وقت ازم گله و شکایت نکنید!

برام دعا کنید که همه چی خوب پیش بره!

حال و حوصله ندارم!

نمیدونم چرا یه چند وقته اصن حال و حوصله هیچ کاری ندارم؟!

دوس داشتم الان اینجا بودم!

تنهای تنهای!

تو آرامش مطلق!

 

یادش بخیر مرداد ۸۸ ساحل رامسر!

چه زود گذشت............!

عبور...

من از خدا خواستم احساس خوش عاشقی را به من هدیه دهد و او مرا در مسیری قرار داد که باید

طعم عاشقی را می چشیدم.

تا به بودن و نبودن می رسیدم.

من بودن و نبودن را چشیدم                             (کامل...نه!)

ولی فکر که میکنم...می بینم بین بودن و نبودن فقط یک نون فاصله است!

فاصله ای کمتر از کم                             با گذری زودتر از زود

                               ولی با وفا!!!

میان آن دو یک دنیا فاصله است که هیچ کس از آن مسیر عبور نکرده...

من که عبوری بلد نبودم!!!

پس با جرائت می گویم

فرق بین این دو جمله را حس نکردم...

ولی می دانم برای عبور(عبوری بدون بازگشت)باید از مسیر عاشقی گذشت!

 

                                                                                                      ثمره کمالیان

گاه می رویم تا برسیم...

گاه می رویم تا برسیم.
کجایش را نمی ‌دانیم.
فقط می‌ رویم تا برسیم ...

 

بی خبر از آنکه همیشه رفتن راه رسیدن نیست.
گاه برای رسیدن باید نرفت، باید ایستاد و نگریست.
باید دید، شاید رسیده ای و ادامه دادن فقط دورت کند.
باید ایستاد و نگریست به مسیر طی شده ...

 

گاه رسیده ای و نمی‌ دانی
و گاه در ابتدای راهی و گمان می کنی رسیده ای
مهم رسیدن نیست، مهم آغاز است
که گاهی هیچ روی نمی دهد
و گاهی می شود بدون آنكه خواسته باشی!

 


پدرم می گفت تصمیم نگیر!
و اگر گرفتی آغاز را به تأخیر انداختن، نرسیدن است
اما گاهی آغاز نکردنِ یک مسیر بهترین راه رسیدن است

گاه حتی لازم است بعد از نمازت بنشینی و فکر کنی،
ببینی كه ورای باورهایت چیست؟
ترس یا اشتیاق یا حقیقت؟

 


گاهی هم درختی، گلی را آب بدهی، حیوانی را نوازش کنی و غذا بدهی؛
ببینی هنوز از طبیعت چیزی در وجودت هست یا نه؟ 

 

یا پای کامپیوترت نباشی، گوگل و یاهو و فلان را بی‌خیال شوی
با خانواده ات دور هم بنشینید، یا گوش به درد دل رفیقت بدهی و
ببینی زندگی فقط همین صفحه نمایش و فضای مجازی نیست ... 

 

شاید هم بخشی از حقوقت را بدهی به یک انسان محتاج تا ببینی
در تقسیم عشق در نهایت تو برنده ای یا بازنده؟

 


لازم است گاهی عیسی باشی
ایوب باشی
و بالاخره لازم است گاهی از خود بیرون آیی و
از فاصله ای دورتر به خودت بنگری و با خود بگویی:
سالها سپری شد تا آن شوم که اکنون هستم ...
آیا ارزشش را داشت؟

 

سپس کم کم یاد می ‌گیری
که حتی نور خورشید هم سوزاننده است اگر زیاد آفتاب بگیری
می آموزی كه باید در باغ خود گل پرورش دهی
نه آنكه منتظر کسی باشی تا برایت گلی بیاورد.
یاد می ‌گیری که می‌ توانی تحمل کنی که در خداحافظی محکم باشی
و یاد می گیری که بیش از آنكه تصور می كردی خودت و عمرت ارزش دارد

سال هاست...

 

سال هاست که تو رفته ای

 از این دیار...

و من

مجنون وار سر به بیابان گذاشته ام

اما پیدایت نکرده ام

حالا ده سال از آن تاریخ گذشته است

برای خودم کسی شده ام!!

اگر به کسی نگویی

دیری است که رئیس اداره مجنونانم...!

و امروز دستور دادم

چشم هایت را

روی دیوار نقاشی کنند

تا دیگر به فکر فرار نیفتی!!

 

                                                                     نسیم رفیعی